Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ” UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />
ode-bidi: embed;">امام عزیز! پدر عزیز و مهربانِ تمامی فرزندان ایران! ای نور چشمم! سعادت تداشتم که تا چهار سالگی ام به خدمتتان برسم،وقتی به دنیا آمدم ، پدرم در جبهه بود ، وقتی برای دیدنمان آمد من تقریبا نزدیک به دوسالگی بودم و چهره و خاطره ای از پدر نداشتم . با آمدنش مثه غریبه ها رفتار کردم و برعکس برادر و خواهرم که به طرق آغوشش می دویدند ، من از او فرار میکردم . بابا قول داده بود که ما را به دیدن شما بیاره ، اما این مهم هیچ وقت عملی نشد و شما از شهر و دیار و هوایه زمینیه ما پر کشیدید و رفتید ….
بابا خیلی ما رو به بهشت روح الله ( حرم مطهرتان) می آورد، به دیدن یار روح الله ( امام خامنه ای حفظه الله ) می برد . استشمام رایحه ی وجود یارتان ، داغ نیودتان را در قلبمان تسکین می دهد .
امروز تفألی به دیوانتان زدم ، می دانم که می دانید چه آمد :
محرم اسرار
هیچ دانی که من زار گرفتار توام
با دل و جان سبب گرمی بازار توام
هر جفا از تو بمن رفت بمنت بخرم
بخدا بار توام بار وفادار توام
تار گیسوی تو آخر بکمندم افکند
من اسیر خم گیسوی تو و تار توام
….
بارها به جماران آمده ام ، دیوارهای کاه گلی، هوای زیبای آنجا… وقتی روی زیلوها قدم می زدم ، حس میکردم روی همان صندلی نشسته ای و به من نگاه میکنی….
عجیب نیست که “خرداد” داغ ما را در آن سوگ بزرگ تازه کند و همواره دست در دامن حسرت و غم داشته باشیم و در فراق تو، که معجون “عرفان و جهاد” و آمیخته ای از” اشک و سلاح ” بودی ، همچنان غمی سنگین و جانی غمگین داشته باشیم!اماما! از آن جهان، دل های داغدار ما را به دعای خیری تسلی بخش.
دلم برایتان تنگ شده ، در کوچه و بازار، در محل کار حتی در میان طلبه ها و جوزوی ها هم نتوانستم شما را پیدا کنم ……
نیازمند دستی از سوی شما هستم اصلا من دست به سمتتان دراز میکنم ، دست خالی برم نگردان…..
اي گلواژه هميشه،
آيا توانمت سرودن؟
«جلوه اي كرد رخت ديد ملك عشق نداشت»
«عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد»
سالهائيست كه هجران تو اندوه من است
دگرت باز نديدن، شايد…
بي تو بودن،
هرگز
اللهم عجل لولیک الفرج
فاطمه گنج خانی
حوزوی نیستم ، اما در حوزه چند صباحی عمر گذراندم