نامه ای به روح الله

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چگونه آغاز كنم

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

السلام عليك يا روح خدا
نوشته اي با عنوان نامه اي به روح الله را چگونه آغاز كنم تا در خور چنين بزرك مرد حماسه ساز تاريخ باشد، قلم قاصر ازگفته هاست امّا قلب لبريز عشق. اي قلم ياري كن تا بنگارم آنچه در وجودم جاري ايست.
درودت باد و هزاران درود بر تو كه نداي حق را بار ديگر طنين انداز كردي و فرياد آزادي سرزمينم ايران را سر دادي، فهميدن اين جمله كار سختي ايست(؟) «اگر هزاران بار قطعه قطعه شويم دست از مبارزه با ظالم بر نمي داريم» درس شهامتي كه فرو پاشي شرق وغرب را نويد داد و امروز آثار آن را به وضوح مي بينيم . نهضت ديني تو ياد آور نهضت انبياء و اولياء الهي است . چطور اينگونه ماندگار شده اي و قلب ملتت را به دست گرفتي كه با شنيدن صدايت و يا ديدار جمالت اشك شوق جاري مي ساختند و هنوز بعد از گذشت سالها حتي جواناني كه فرزندان دهه بعد انقلابند دوست دارند روز 14 خرداد را در كنار حرم مطهرت قرار گيرند تا آرمانهاي والايت به كتب تاريخ سپرده نشود شايد بدين دليل است كه رنك خدايي به خود داري زيرا تنها رنك خدايي است كه ماندگار خواهد بود .
اماما هنر كردي و يكي از هنرهايت اين بود كه موضوع ولايت فقيه را كه سالها در لابه لاي كتب فقهي مهجور افتاده بود را زنده كردي و وظيفه ملت ايران در پاسداري اين انقلاب بسي سنگين است . اگر امروز حرف سنگر و تير وتانك ونبرد نيست و خرمشهر آزاد گشته وشلمچه وفكه وطلائيه آرام است به حرمت خون آلاله هايي است كه بر ولي فقيه خود لبيك گفتند و دست از جان شستند ، دنياي مادي را فداي دنياي باقي نمودند .
امروز ميادين بزرگي براي محك ما وجود دارد بايد نام ايران اسلامي را تناور كنيم واگر نهال كوچك ما ديروز جوي خون طلب مي كرد تا ريشه بگيرد امروز نيازمند پاسداري است كه جز به هوشياري برنيايد
اماما 23 سال پيش گفتي كه با دلي آرام و قلبي مطمئن وضميري پاك به جايگاه ابدي سفر مي كني ، اما عطر كلواژههاي كلامت هنوز در ذهن ما مي پيچد اماما تا لحظه اي زنده ايم كه افكار روح اللهي در جامعه جريان دارد پس دعايمان كن تا اين جريان در شريان ها جاويد باشد اماما روح مطهرت در حال ما دعاگو باشد تا نگذاريم اين انقلاب به دست نااهلان بيفتد.

مهلقا حسن زاده

 نظر دهید »

سلام بر تو ای روح خدا

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ
زهره کریمی
khkhaloei@yahoo.com

سلام بر تو ای روح خدا سلام بر تو که مرا به یاد نوح می اندازی چند سال کشتی ساختی چند سال در فراق یارانت گریستی چند سال برای هدایت آنها دعاکردی؟ کدامشان سوار کشتی شدند ؟ کدامشان دستِ رد به سینه ات زدند ؟ کدامشان سوار شدند در حالی که دست تو را نگرفته بودند؟

صدای غرش ابرها را که شنیدی به فکر چه چیزی بودی؟ شاید به فکر این بودی که کشتی را کجا بنشانی شاید به فکر این بودی که نکند نَفَس منافقان ، کشتی را غرق کند. هنوز هم برایمان دعا می کنی؟ هنوز هم نگران این کشتی و سرنشینان آن هستی؟
ناخدا ، سکان را که به دست معتمد دادی ، ملوان های معتمد هم داشتی که کنارش بایستند و کمکش کنند؟
دریا بس طوفانی و خطرناک است هنوز هم راه را نشانمان می دهی؟ به اندازه کافی کنارشان ایستاده بودی که راه را گم نکنند؟ نه… کشتی انقلاب در دریای فتنه گرفتار شد ، ملوانان یکی پس از دیگری رنگ عوض کردند و هر کدام میخ به جایی کوبیدند که نشسته بودند هر کس به فکر ذخیره آذوقه و توشه خودش شد ، و ناخدا را تنها گذاشتند دستهایش را بستند ، به گوش ساکنان کشتی آوای دجال خواندندو کشتی را رو به همهمه بردند . کور سوی فانوس های صخره های دور ، چشمشان را گرفت و کشتی را به سمتی بردند که منجر به سوراخ شدنش شد.
اندک اندک کشتی را در گرداب بلا انداختند، بی درایتی، بی خردی و ندانم کاری هایشان دامن آنان که ناخدا را قبول داشتند را هم گرفت ، آتش نفسهای جهنمی شان، جان همه را سوزاند ، عریانی افکارشان روح محجبه ی اسلام را بی عفاف کرد، هر سخن که شنیدند چه حق بود و چه ناحق ، آنطور برداشت کردند که روح بیمارشان می طلبید….
کجایی …. چرا دست های دعاگویت را از سر این مردم برداشتی ، چقدر دیر آمدی و چقدر زود رفتی
حالا می فهمم چرا روزی که رفتی عمو سر به دیوار گذاشت و های های گریه کرد ، پدر چرا مانند یتیمان اشک می ریخت ، اشک می ریختند شاید به دلیل غربت کشتی، به دلیل غربت ناخدا، به دلیل غربت امت…
روح الله سکوت را بشکن و باز راهنمایی کن ، چه غریبانه ، چه مظلومانه کشتی را که با خون دل ساختی آتش زدند، سوراخ کردند، و چقدر راحت اندیشه های سرنشینان را آلوده کردند …..
روح الله
ناخدا تنهاست دعایش کن
دعایمان کن….
 نظر دهید »

بی عشق خمینی نتوان دم ز علی زد

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

سیده زهرا موسوی زهرا سبحاني طلبه پايه اول حوزه علميه فاطمه الزهرا(س) بيجار


بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا روح الله ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و للائمه الطاهرین
بی عشق خمینی نتوان دم ز علی زد      بی عشق علی هم نتوان دم ز نبی زد
بی عشق علی و نبی و حب خمینی        هرگز نتوان دم ز خدای ازلی زد
اماما عاشقت هستم و بر این عشق بر خود می بالم، اینکه ما می گوییم تا ظهور صاحب اصلی و اصیل انقلاب آن حضرت –بقیه الله ارواح من سواه فداه-راه حضرت امام خمینی (قدس سره) ادامه دارد، برای آنست که ما هدف امام مقصد والا و مقصود گرانقدر آن حضرت را تفدیه می کنیم ، لذا تعبیر«بابی انت و امی» هم اکنون برای هدف امام همچنان زنده است؛ زیرا راه حضرت امام (قدس سره) همواره زنده است، او هرگز از میان ما نرفت. آن که از کوثر ولایت فقیه چیزی چشید، او در حد صاحب جواهر(قدس سره) است ولی کسی که چون امام راحل(قدس سره) در این کوثر غواصی کند کم است؛ زیرا مساله ولایت فقیه بار سنگین و توان فرسایی را به همراه دارد چرا که بر اساس آن سراسر فقه یک متولی و مدیری عامل طلب می کند.
اماما ما به وصیت تو عمل می کنیم . تو فرمودی :نام حسین بن علی (علیه السلام) را گرامی بدارید و حادثه کربلا را زنده نگه دارید و در سوگ حضرت امام حسین (علیه السلام) اشک بریزید. تحمل ضایعه رحلت جانگداز شما برای ما بسیار سخت است .
اماما همان طوری که علی بن ابیطالب (علیه السلام) نتوانست مصیبت رسول الله (صلی الله علیه وآله) را تحمل کند ، تو نیز برای ما نائب امام بودی و امام امتمان بودی ، لذا تحمل مصیبت تو برای ما دشوار و بسیار سخت است و همان طوری که فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) بعد از دفن وجود مبارک رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به انس فرمود : چگونه قلب تو مقاومت کرد که بدن رحمه للعالمین را به خاک سپردی. همه مردم ایران اسلامی نیز وقتی از پخش مستقیم صحنه دفن بدن مطهر امام راحل(قدس سره) با خبر شدند متاثر شده و اشک ریختند که چگونه آن بدن شریف زیر خاک رفت؟ چگونه آن دست هایی که انسان آرزو می کرد به طور مکرر ببوسد زیر خاک رفت؟
اماما ما این نظام و برکات فراوان را از تو داشته و داریم و برای اینکه سختی فقدان تو را تحمل کنیم به صدر وصیت تو عمل می کنیم . خودت فرمودی: نام حسین بن علی (علیه السلام) و سوگ و ماتم و اشک و عزای آن حضرت را احیا کنید. اکنون ما توصیه شما را اطاعت می کنیم.
پروردگارا تو را به عزت و رحمت مطلقه ات قسم امام عزیزمان را با انبیا و اولیا (علیهم السلام) محشور بفرما
خدایا تا کنون دعا می کردیم که اماممان را تا ظهور حضرت حفظ کنی ، اکنون دعا می کنیم که هدف ، آرمان ، ایده ، مقصد، راه ،نیت ، اراده و اخلاص او را تا ظهور ولیت (ارواحنا فداه) همچنان حفظ بفرما.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 نظر دهید »

زمان، رها شد

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

حمیده مهدی زاده طلبه پايه اول حوزه علميه فاطمه الزهرا(س) بيجار

بسم الله الرحمن الرحیم

بیداری
تو آمدی با لبخندی که قانون سیاهی را شکست …
زمان، رها شد
ساعتهای زرف اندیش ، تا روشنی ستاره ها قد کشیدند
پنجره به بیداری ایمان آورد
پلکها عادت خواب را پس زدند
مهتاب در انشای ستاره ها نقاشی شد
و نگاهها مثل پیچک در هم پیوند شد
تو آمدی تا چشمها به هم گره بخورند
تو آمدی با بغلی از آفتاب …
از روشنایی ، از نور…
رهبرم تا جان در بدن دارم راهت را ادامه خواهم داد.

 نظر دهید »

السلام عليك يا روح الله

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

زهرا سبحاني طلبه پايه اول حوزه علميه فاطمه الزهرا(س) بيجار

السلام عليك يا روح الله
سلام عليكم ،اماما هر وقت كه به اسم زيباي شما مي نگرم، پيش خود مي گويم اي نخواست خداوند متعال بوده كه نامتان روح الله باشد.
روح خدا هر چه فكر كردم وگفتم با چه لفظي با شما سخن گويم كه مودبانه تر باشد دست آخر ب هاين نتيجه رسيدم كه هر فرزندي چگونه با پدر خود سخن مي گويد.
پدر!من مانند فرزندي هستم كه در زمان حيات شما نبودم .درزماني كه به خدا پيوستيد نبودم.
پدر!من مانند فرزندي هستم كه قصه هاي مهرباني ودلاوري پدرش از هر زباني شنيده مي شود.
پدر!روزهاي سخت را چگونه طي كردي؟ روزهاي سخت تبعيدت چگونه تمام شد؟…
امروز من فقط مي توانم بيايم،فقط مي توانم بيايم وبه مزار مطهروپاكت بنگرم، ببينم كه چگونه همه برسر مزلرپدرم حضور مي يابند وتو را زيارت مي كنند .پدر!قصه غمناك مادرم زهراي مرضيه(س) را كه شنيده اي،هر وقت به يادش مي افتم با خود مي گويم كاش من به جاي او سيلي مي خوردم.
پدر!وفتي كه به عكسها وتصوير ها يت مي نگرم تو را همانند خورشيدي مي يابم كه در روز از همه چيز درخشنده تر ومانند ماهي كه در شب از همه چيز نوراني تر است.
پدر!ما را تنهاگذاشتي و رفتي ،رفتي وبه خدا پيوستي.
اما…آقايم،سرورم،مولايم سيد علي –خدا حفظش كند- چگونه اين همه رنج وسختي را برقلبش نگه مي داردوتحمل مي كند.وقتي كه از تلويزيون او را مي بينم بغض گلويم را مي گيرد ومي خواهم براي غصه ها ونگراني هايي كه در نظر دارد گريه كنم.
پس از خدا بخواه ياريش كند.
پدر!…

 نظر دهید »

مرگ آفتاب

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

سميرا قائم پناه طلبه پايه اول حوزه علميه فاطمه الزهرا(س) بيجار


مرگ آفتاب

مي خواهم موج نسيم را بر بال كوير برسانم،تا شنهاي سبك كوير را در هواي بي روح آن ديار به پرواز در آورم.مي خواهم طلوع را بكّشم بر صحنه ي خوني آسماني و غروب را بكّشم برصفحه سياه شنهاي ساحل ،چون امروز ،آ،تاب را ديدم كه مرده با كفني سرخ از خاطرات يك روز كه با سوز سرما ، ناله كنان به سواحل ابدي آسمان برده مي شد،عظمت وبزرگي يك روزنه سوزان را در سياهي انبوه ،مرگ را به وضوح حس مي كنم . نمي دانم،چگونه اين ابرها طاقت ديدن مرگ وخاموش شدن آن آفتاب را دارند كه در گوشه اي بدون خاك در آسمان دفن شده است.چرا؟ذره اي رحم ومهرباني در وجودشان نيست،تا دمي به حا آن قطره اي بي مقدار اشك بريزيد وآن هم در قبال آن همه لطف آفتاب .بنگر جفاي زمانه را در بهاي وفاي آن آفتاب كه مردن را بهانه پايان همه چيز مي دانند.

 1 نظر

اي پدر عزيز وامام مهربانم

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

سيده سهيلا صميمي طلبه پايه اول حوزه علميه فاطمه الزهرا(س) بيجار

اي پدر عزيز وامام مهربانم،اي شيرين تر از روانم،در فراقت فراوان دل سوخته دارم وبا تو سخن بسيار اما اينك قامت بلندت ساكن خاك گشته است.

سياهي چشمها وسياهي سايه ها از طلوع نگاه شما رنگين كمان عشق شدند وبه خود باليدند از نيلي شدنشان.

 2 نظر

انتظار فرج از نيمه خرداد كشم

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

زهرا قليچ خاني طلبه پايه اول حوزه علميه فاطمه الزهرا(س) بيجار

«انتظار فرج از نيمه خرداد كشم»

يك ساله بودم كه رفتي ولي بعد از يازده سال فهميدم كه چه گوهر گرانبهايي بودي ومن بهره اي از وجود نازنينت نبردم وقتي كلاس اول بودم عكس زيبا وبا ابهتت را بالاي تخته سياه ديدم سئالي در ذهنم ايجاد شد!صاحب اين عكس كيست؟وقتي از مادرم پرسيدم ،جواب داد: او فرزند سپيده واسطوره مقاومت وباغبان انقلاب است.اكنون كه بزرگ شده ام تازه مي فهمم كه انگار هر چه زمان مي گذرد وعقل ها وخردها را كامل تر مي شود بازاز شناخت تو عاجز وعاجزتر مي شوم ولي من انتخاب خود را كرده ه ام وبا پا گذاشتن در مسير طلبگي راهت را راه خود، هدفت را هدف خود ورهنمود هايت را سر مشق ومشعل فروزنده براي رسيدن به حق قرار خواهم داد.
اي دل اين آشفته حالي را كه تقديم تو كرد وحشت اين جالي خالي را كه تقديم تو كرد

 نظر دهید »

آن طور كه بايد

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

زينب اسدي طلبه پايه اول حوزه علميه فاطمه الزهرا(س) بيجار

آن طور كه بايد شما را مي شناختم هنوز نشناخته ام نه تنها من شايد كساني كه تو را دنيده اند…

 نظر دهید »

تقديم به روح پاك پير جماران

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

سيده فاطمه مختاري طلبه پايه اول حوزه علميه فاطمه الزهرا(س) بيجار

«هو الرزاق»

تقديم به روح پاك پير جماران
سلام آقا
يك نسل گذشته از آن روزهايي كه شما غوغا به پا كرديد وما بزرگ شديم.مايي كه هيچ وقت شما را نديديم،نبوديم كه بشنويم صداي «هَل مِن ناصِريَنصّرّني» شما را اما از هر لب كه شنيديم قصه عشقتان بود، قصه شيداييتان،قصه شهر خفته در روزهاي پر تكرار كه چشم تشنه خود را به فراسوي آسمان دوخته بود وقصه مردان افلاكي تان.
مي گويند وقتي كه رفتيد صخره ها به فرياد آمدندو واژه ها همه سياه پوش شدندوآيينه ها هزاران تكه و جماران از تپيدن ايستاد.از نگاه اهورايي شما كه شعله اي زد بر پا يكويي مستانه اهريمنان در كاخ رويا هايشان،نگاهي كه جرات فريادرا بر زمزمه هاي شهر بخشيد وخط خون را بر ديوارهاي آ نكشيد ونقاب نفرين شده از چهره خسته شهررا برداشت.آقا مي بينيد كه جهان ضجه ميزند هستي خاكستر مي شود.آقا زمين در هفت آسمان طنين افكنده وديار آدمك ها متلاشي شده ولي هنوز هم عشق بيدار است عاشق استوار است وخاكريز ها محفوظ، قلب منبرها مي تپد هنوز، وقلم ها آغشته به خون است،هواي گرگ و ميش نغمه ظهور ثانيه معراج را سر داد.
وامروز اين نشعله تنيده در تونل زمان زمزمه هاي بيداري خود را بر حباب آرزوهاي شيطان بزرگ مي كوبدوبيداري اسلامي طنين انداخته در تار وپود جهان و امروز گرگان ميش صفت پيش گويي شما را در گرداب آرزوها يشان حس مي كنندوهراسانند از باستاني شدن لحظه يشان.
واينك همه سربازان در گهواره بزرگ شده ايم وشانه به شانه يكديگر ايساتده وفرياد زينبي سر خواهيم داد وتا هستيم انديشه مان انديشه شما، راهمان راه شما ونفس ها يمان نفس هاي شما ، نگاهمان نگاه شما وجماران قبله حاجات ما.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس