نامه ای به روح الله

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

امام مهربانی

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ
  • مدرسه علمیه حضرت زینب (سلام ا. علیها) یزد
سلام
امام مهربانی نمی دانم درباره عظمت تو چه بگویم چراکه از هر کس چیزی را شنیده ام واز هر جایی چیزی خوانده ام ؟
ای مولا وآقای من خوب می دانم در مسیر بندگی ویژه رفتار کردی و خوب می دانم قدم های بندگی خود را از حوزه علمیه شروع نمودید وخوب می دانم در مسیر سربازی خود بهترین سرباز بوده ای
واما از خود نگویم چون از همه عقب افتاده ام ولکه ای شده ام بر نورانیت حوزه
اماما ای کاش بودی وبه همه طلاب درس خودسازی می آموختی اگرچه اساتید زیادی اخلاق را آموزش داده اند وطلاب…
امام من برایم دعا کن شاید با دعای شما آدم شوم
حرف ها یم زیاد است ولی می دانم که نباید خیلی گفت پس برایم دعا کن چون نیازمندم وبس.

طلبه ای از مدرسه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها
 نظر دهید »

السلام علیک یا روح الله

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

بسمه تعالی

السلام علیک یا روح الله،سلام بر تو ای روزنه امیدم،سلام برتو ای استاد اخلاقم،سلام برتویی که پدر مهربان همه بودی،تویی که نیستی اما حس بودنت به من امید زندگی می دهد.هرگز توراندیدم اما با گفته ها ونکته هایت زندگی گذرانده ام.امام من ای کاش بودی تا پندواندرزها یخ نمیزد کاش بودی تاسید علی تنها نبود.نمی دانم چه درد ودلهایی دارد اماخوب می دانم دلی پر از حرفهای نگفته دارد وقتی به چهره ی نورانی او مینگرم تورا یاد آورمی شوم وبی اختیار اشک از چشمانم جاری میشود هر چند میدانم که او علی وار دربرابر مشکلات ایستاده وبه پاس وجود اوست که اسلام پابرجاست اماباز میگویم کاش بودی تا سید علی تنهانبود.امام من وقتی بودی امیدت به سربازان در گهواره بود اما حالا امید سید علی به چه کسانی باشد در حال که فرهنگ غرب جوانان را به کام خود فرو برده ومی برد.خوب می دانم که میگفتی بچه ها باید از هفت سا لگی نماز بخوانند ولی حالا بیا وببین که مصداق ویل للمصلین آشکار شده.در مورد نماز شبهایت شنیده ام که دستمال کفاف اشکهایت رانمیداد مگر اینکه حله ای در کنارتان بوده.ولی حالا چه اندکند شب زنده داران اشک ریز،تو خود گفتی که در قرآن زیاد تأمل کنید اما حالا ببین که قرانها همه جارا فرا گرفته و ورد زبانها شده واصل آن مهجور مانده.حتی روضه ها هم رنگ خدایی رااز دست داده وتنها موسیقی وآب وتاب است که دلها رامنقلب می کند در حالی که خوانده ام شما وقتی سید مصطفی به شهادت رسیده بودند حتی با حزین ترین متنها و آهنگ ها منقلب نشدیدتا اینکه همینکه اسم حضرت علی اکبرعلیه السلام راشنیدید متحول شدید پس با چنین عظمتی که داشتی وهنوز هم یاد بزرگیت در دلها موج می زند من حقیرتر ازکجابرایت بنویسم اما امام من با تمام وجودآرزو میکنم که من وامثال من چون تو وسید علی باشیم تازینت اسلام باشیم افتخارایران باشیم نه مایه سرافکندگی.امام من دوست دارم تمام درد ودلهایم را برایت بنویسم اما میدانم تمامی ندارد ازتو میخواهم یک شب به خوابم بیایی تا اینکه مرهمی باشی بر زخمهای دلم.

Email: AKRM6010@YAHOO.COM

 نظر دهید »

صفحه زندگي ام را ورق ميزنم

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ
  • مدرسه علمیه فاطمه الزهراء مرند
بسمه تعالي

موضوع :نامه اي به روح الله پيوست :سلامتي رهبر


با سلام خدمت امام عزيزو بزرگوارم


اماما صفحه زندگي ام را ورق ميزنم و به گذشته بر مي گردم:

سال 1365تعطيلات نوروز مصادف با عيد مبعث ‘ خبر غير منتظر ديدار مردمي امام شادم كرد.
يادم مي آيد باران تندي مي باريد ومن نيزهمراه بامردم در صفوف به هم پيوسته منتظرورود شما به جماران بوديم .سرانجام لحظه موعود فرا رسيد و با ورود شما نوري از معنويت وارد فضاي جماران گرديد.
اماما!در اولين ديدار با امام عارفان چهره شما را با نورانيتي ديدم كه قابل وصف با كلمات نيست؛غلو نكردم اگربگويم متوجه هيچ يك ازبيانات شما نگرديدم از عمق وجود درصحنه حضورغرق در چهره پر زنورشما بودم‘اما طولي نكشيد كه لحظه فراق فرا رسيد حالا كه تصور ميكنم در باورم نمي گنجد كه از نزديك شاهد ديدار نايب امام زمانم بودم.
مقتداي من! بعد از آن ديدار ‘همواره درآرزوي ديداردوباره بودم اما افسوس كه حسرت ديدار بر دلم باقي ماند و شما پر كشيدي. اما به عشق ميانمان سوگند مي خورم كه تابع ولايت و حامي او باشم.
عزيز جانم! دلم نميايد خداحافظي كنم چرا كه اميد ديدار شما كنار حوض كوثر را دارم.
انشاءالله

از طرف حكيمه جعفري طلبه پايه اول (پاره وقت)

مدرسه علميه فاطمه الزهراء سلام الله عليها مرند
 نظر دهید »

بوی اسپند

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ
  • بی بهانه ها !
بوی اسپند می آمد .
فکر کردم زائری آمده ..
دویدم سمت کوچه
همسایه ها اسپند دود کرده بودند . کوچه را آب پاشی کرده بودند .
فاطمه خانم همسایه ی دوتا خانه آنطرف تر نشسته بود روی زمین . روبرویش یک جعبه بود که میان پرچم پیچیده شده بود .
جلو رفتم . روی یک کاغذ سبز نوشته شده بود :
شهید گمنام
فرزند روح الله
شاید این شهید گمنام همان سید هادی فاطمه خانم باشد که سالهاست همه ی اهل محل منتظر آمدنش بودیم ..


+ همه ی اهل محل شهید گمنام را تشییع کردیم .. به سمت حرم امام
 نظر دهید »

سلام و درود خدابرروح پاک و مطهر و رهبرفقید ایران "خمینی کبیر"

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

سولماز بیداراز حوزه علمیه خواهران الزهرای اردبیل


سلام و درود خدابرروح پاک و مطهر و رهبرفقید ایران “خمینی کبیر"،سلام یر روحی که ازخدابود وبه خداپیوست.امام و رهبر عزیزم:تو مانند آفتابی فروزان بودی که وقتی طلوع کردی ،سراسر ایران از وجود توروشن شدو همه مردم از روشنایی تو نورگرفتندواز عشق به تومی سوختند.گرمای وجود تورااز جان و دل احساس کردند.قبل از تو سالهای زیادی بود که هیچ روزنه ای نمی تابید ، مردم با تمام وجود، سرمارالمس می کردندچراکه سالهابود سایه ی سیاه ظلم و استبداد ، گرمی خورشید راگرفته بودو زمستان بودو تاریکی.و مردمازترس این حکومت استبدادی در انتظاریک جنبش به خواب رفته بوداما هر شب سیاهی بالاخره به صبح ختم میشود.وتوآمدی و مردم کم کم روزنه ی آفتاب را حس کردندو به پاخاستندوچون سکان کاروان فجردر دست آفتاب بودهرلحظه ازروشنایی اش برکاروان فجر می افزودوبه آن جانی تازه می بخشید.با اینکه حکومت استبدادی جویباری از خون به راه انداخته بود،اما هر آن ازاین جویبار گل های لاله می روییدو راهوصول به آفتاب را گل باران می کرد.با طلوع تو ،از ظلم و ستم و تاریکی و سرما خبری نبود و ایران یک سره غرق در سرور و شادی و آرامش بودو به همراه آسمان این پیروزی را جشن می گرفت و زمین با در برگرفتن تو به آسمان مباهات می کرد… تااینکه همه ی این شادی ها و آرامش خیلی به طول نینجامیدو بیش از 10 سال طول نکشید که ناگهان دیدمپیکر مبارک و پاک تو را برروی دوش مردم گذاشته اندو گریه و عزاو ماتم همه جای ایران رادر بر گرفته بود.همه چیز در غم از دست دست دادن تو ، ماتم گرفته بودند ، سراسر ایران پیراهن مشکی به تن کرده بود…همه ی این ها قابل تحمل شد وقتی دیدم و درک کردم که بعد تو هم آفتابی هست و می درخشد، دلم قرص شدکه رهبری همچون مصباح الهدی در پیمودن راه رسیدن به خدا راهنمای ماست.
رهبرا دعاکن خداوند دست ولی امر مارادر دست آخرین ذخیره ی امامت و ولایت ،حضرت مهدی (عج) قرادهد و مارا در پیروی و اطاعت محض از ولی امرمسلمین ،حضرت آیة الله العظمی امام خامنه ای پیوز گرداند. ما تا وقتی که زنده ایم ازولایت فقیه دفاع می کنیم و سنگر علم و دانش را ترک نمی کنیم تا قله های سعادت راطی کنیم و باهم جشن فرج را در سرزمین آرزوهاو سرسبز ایران که قله هایش تیری است در قلب دشمن و سبزه و چمن زارهایش خاری است در چشم دشمن باهم برسرسفره بنشینیم.ان شاءالله و العاقبة للمتقین

 نظر دهید »

به نام خداي عاشقان راه حق

02 تیر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ
مدرسه علمیه فاطمه الزهراء مرند

به نام خداي عاشقان راه حق

موضوع :نامه اي به روح الله پيوست :سلامتي رهبر

واوّل نام اوست كه آفريتننده ماست و سپس سخني به شما اي مرشد و مرادم
ناله زد دوست كه راز دل او پيدا شد
پيش رندان خرابات چسان رسوا شد
و اما بعد…..زماني كه قلم به دست گرفتم تا نامه اي براي شما و مرادم بنويسم غم فقدانت امانم نداد و اندوه هجرانت رهايم نكرد .وقتي كودكي بيش نبودم فقط از خوبيهايت شنيدم وبس . وهر گاه از تو پرسيدم در پاسخم گفتند كه تو در آسمانهايي و من به شوق ديدارت در روياي ورود در آسمانها بودم واين خيال با من بود تا اينكه بزرگ شده و واقعيت امر را دانستم كه براي شما برگشتي نيست و من بايد منتظر ديدار شما در بهشت باشم .
اماما !روح خدا تو كه از حال و روز دل مريدانت آگاه بودي و مي دانستي عاشقانت بي وجود تو سختيها خواهند داشت ؟عزيز دل و مرشد انقلابيهاي ايران ‘تو كه پندآموزي و روشنگريهايت هنوز هم ورد زبانهاست پس مرا نيز پندي از دل جان ده كه پر زخون از هجران تو دارم.
امام و رهبرم !شنيده بودم كه اولياي الهي و نايبان عام برحق ولايت در پي رهنمايي امت خويشند پس ر اهي را نشانم ده كه بتوانم ياوري محكم و پابرجا براي جانشين تو باشم مي دانم كه جانشين شما درس معرفت الهي را از محضر تو آموخته ‘اما اي رهبر من نگفتي اين سيد به تنهايي چگونه زخم زبانها ونيشترها و نفاقها را تحمل نمايد ؟اكنون اي امام كجايي كه ببيني رهبرم خون دلها ميخورد تا اين كشتي انقلاب را هدايت كرده و از تلاطم حوادث روزگار واز دست نامردان داخلي و خارجي بسلامت به سر منزل مقصود برساند .
اماما مي دانم صبر سيد علي رهبرم‘از آموخته هاي شماست پس دعاگوي او باش تا صابرتر و سالمتر از پيش باشد و از جدت بخواه تا ظهور قايم برحقش پابرجا مانده و امانت شما را به دست صاحبش برساند.
امام سخنم به پايان نرسيده ولي:
بيدل كجا رود به كه گويد نياز خويش با ناكسان چگونه كند فاش راز خويش
كاش به روزي بسر كوي توام منزل بود كه درآن شادي واندوه مرا در دل بود

امام عزيزم !اكنون با اين اميد از شما خداحافظي ميكنم كه دعاي شما پدر مهربان امت شامل حال نسل جوان و نوجوان اين ملت باشد .

در پايان از خداوند متعال براي شما علو درجات را آرزومندم.



نويسنده نامه: مهين پيغمبر دوست از مدرسه علميه فاطمه الزهرا مرند

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس